شیر مرد من تنها در خانه میماند
شیر مرد مامان امروز اولین باره که مجبور شدم مدت طولانی حدود دو ساعت تو خونه تنهات بذارم،یاد گرفتی تلفن رو جواب بدی و خودت رو با وسایلت مشغول کنی،دفعه پیش حدود نیم ساعت تنها موندی و هیچ مشکلی نداشتی،امروزم برخلاف میل باطنیم مجبور شدم تنهات بذارم،آخه یه کم مریض شدی و نمیتونی بری مهد کودک،بابا هم گرفتاره،منم هفته پر مشغله ای رو پشت سر میذارم که شکر خدا یکی از پر استرس تریناشون همین الان تموم شد، و تنها آرامش من از تو گفتن و با تو گفتنه، به قول این اصطلاحات جدید مرسی که هستی عشق جان من دو روز پیش گوش درد شدی و مجبور شدیم بریم اورژانس بیمارستان و اولین آمپول زندگیت رو دریافت کردی،قربون اون اشکا و فریادهات بشم چقدر برام سخت بود تحمل دیدن در...
نویسنده :
فریبا
11:38